باز هم فاطمیهای دیگر آمد!
هرسال این روزها که میشود غبار غمی گنگ روی دلهامان سنگینی میکند.
هرسال فاطمیه که میشود نه شور محرم هست و نه حال رمضان، حسی منحصر به خودش!
یک زمانی قبلتر ها، آن وقتها که هنوز قراری برای پیمان زندگی مشترک بین ما نبود خیلی سعی میکردم در مورد بانویم زیادتر بدانم و بفهمم، ولی همیشه حس میکردم یک جای کار نقصی هست.
آن ارادتی که به مولایم امیرالمومنین علیهالسلام داشتم در من برای بانویم نبود!!!
تا این که بعد از آن اتفاق ابدی زندگیام انگار در های بسته فراوانی بسویم گشوده شد! کتاب کشتی پلو گرفته را خواندم که نگاهی نو به من ارزانی داشت و به لطف خدا و عنایت خود خانم فهمیدم که چقدر به مادری چون بانویم محتاج بودم و خبر نداشتم.
بانوی مهربانیها!
در این ایام غم فاطمیه به همه بانوان ارادتمند نظری بفرمایید تا در پرتو آن بسوی بهترین همسر بودن، بهترین مادر بودن و بهترین زن بودن گام برداریم.
آمبن